جدول جو
جدول جو

معنی ابراهیم خلیجی - جستجوی لغت در جدول جو

ابراهیم خلیجی(اِ مِ خَ)
قائدی از امراء بنی طولون در 292 ه. ق. او از دست خلفای عباسی والی مصر بود و در آنجا بمخالفت عیسی بن محمد نوشزی برخاست و نوشزی مغلوب شده به اسکندریه گریخت. خلیفه مکتفی بسپاهسالاری فاتک سپاهی بتدبیر او به مصر فرستاد. ابراهیم در سال 293 جیش فاتک را نیز در عریش بشکست وسپس در جنگی دیگر با عساکر خلیفه منهزم و اسیر گشت و او را به بغداد برده بند کردند و در زندان بمرد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ مِ خَ)
نام پیغمبری از بنی سام ملقب بخلیل یا خلیل اﷲ یا خلیل الرحمن جدّ اعلای بنی اسرائیل و عرب مستعربه و انبیاء یهود. ابن تارخ یا تارح یا ترح یا آزر بت تراش بوده است. مولد او بکلده در مشرق بابل بقریۀ اور تقریباًدوهزار سال پیش از میلاد و معاصر نمرودبن کوش بوده است. ابراهیم قوم خویش را بخدای یگانه دعوت میکرد. نمرود فرمان داد آتشی بزرگ افروخته او را در آتش افکندند و آتش بر او برد و سلام شد. برادرزادۀ او لوط است. ابراهیم سفری به مصر و فلسطین کرده و در صدوبیست سالگی به ختان خویش مأمور گشت و خانه کعبه بناکردۀ اوست. خدای تعالی به ابراهیم قربان کردن پسر خود اسماعیل را (بروایت مسلمین) و یا اسحاق (بروایت یهود) امر فرمود و آنگاه که به اجرای امر خدای میپرداخت بذبح گوسفندی بجای پسر مأمور گشت. او در صدوهفتادسالگی درگذشته است. و گفته اند که آزر (قرآن 74/6) مخفف العازر نام خادم او بوده است. و صاحب حدودالعالم گوید روضه اش به شام بشهر مسجد ابراهیم است. و دو پسر او یکی موسوم به اسحاق از ساره پدر بنی اسرائیل و دیگری اسماعیل از هاجر جد اعلای عرب عدنانی است و بطور تخفیف در شعر نام او را براهیم نیز آورده اند:
دعوی کنند گرچه براهیم زاده ایم
چون ژرف بنگری همه شاگرد آزرند.
ناصرخسرو.
آن براهیم از تلف بگریخت ماند
وین براهیم از شرف بگریخت راند.
مولوی
لغت نامه دهخدا